الف. باء.

روش تدریس اثربخش   روش تحصیل مهارت محور   روش تحقیق شبکه ای   الگوریتم استنباط فقهی  

مقالۀ کوتاه سخنی در باب نیاز محوری حوزه

چکیده: (نیاز محوری)

باید نظام آموزشی ما مسأله محور (نیاز محوری) و به عبارتی پژوهش محور شود؛ یعنی هدایت فراگیر به سوی تشخیص مسأله و فعال سازی ذهن او برای حل مسأله در کلاس درس.

کلیدواژه ها: 

نیاز محوری, مسأله محور, آموزش پژوهش محور, یادگیری, نظام حوزۀ علمیه, مدیریت زندگی

نویسنده:

شیخ ابوالحسن بیاتی

منتشر شده در:

مجلۀ رهنامۀ پژوهش، شماره ۶، زمستان ۸۹


بسم الله الرحمن الرحیم

کوتاه سخنی در باب نیاز محوری حوزه

«حکایت»

روزی مردی داخل چاله‌ای افتاد و بسیار دردش آمد…

 

یک کشیش او را دید و گفت: حتماً گناهی انجام داده‌ای!

یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت!

یک روزنامه‌نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد!

یک بودایی به او گفت: این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند!!!

یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت!

یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد!

یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آمادۀ افتادن به داخل چاله کرده بودند پیدا کند!

یک تقویت کنندۀ فکر او را نصیحت کرد که: خواستن توانستن است!

یک فرد خوشبین به او گفت: ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی!!!

سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بیرون آورد…!

 

یعنی هیچ یک از دانشمندان فوق دارای علم کاربردی نبودند که بتوانند مشکل او را حل کنند!! چرا؟ چون نیاز او را به اشتباه تشخیص داده بودند!! و تنها آن فرد بیسواد بود که توانست با تشخیص دقیق نیاز، مشکل وی را حل کند!!!

 

به کلام نور توجه کنید:

قال الصادق علیه‌السلام: «من عَرِف دَلّتهُ المعرفهُ على العملِ و من لم‌یَعمَل فلامعرفهَ له»

هر کس شناختی به دست آورد نمایانگر چگونگی رفتار خواهد بود، و کسی که رفتاری در پی شناختش صادر نشود، در واقع شناخت حقیقی به دست نیاورده است.

 

«مقدمه»

هر رفتاری (= بروز آگاهانه) از برخورد با یک مشکل و نیاز آغاز میشود.

ما زمانی مشکلات را تشخیص میدهیم که در فضای مقایسه بین دو وضعیت قرار گرفته و کمالی را در یک طرف مشاهده کنیم. در اینجاست که فقدان کمال در جانب دیگر تشخیص داده میشود و این فقدان کمال چیزی نیست به جز «مشکل و نیاز».

پس از آنکه مشکل تشخیص داده شد، میل به برقراری ارتباط با کمال (که در جانب دیگر مشاهده شده بود) پیدا میشود و این میل چیزی نیست به جز «احساس نیاز».

در پی احساس نیاز، مشکل تبدیل به مسأله میشود. به این معنا که آن مشکل و نیاز، دقیق‌سازی شده و حیثیات و جوانب مختلف آن مد نظر قرار می‌گیرد.

اگر این مرحله به درستی انجام بشود، راه دستیابی به کمال هموار میشود.

مثال:

در نظر بگیرید که از دور چاله‌ای را مشاهده می کنیم که موجب عدم تعادل در رفت و آمدِ افراد و خودروها شده است. (= مشکل)

از طرفی چون در شهرهای پیشرفته آمد و شد داشته‌ایم، و خیابان‌های منظم و بدون دست‌انداز را دیده‌ایم، علاقه و میل پیدا می‌کنیم که ما نیز از آن آسفالت‌های زیبا و بدون چاله و چوله برخوردار شویم. (= احساس نیاز)

در مرحله بعد نزدیک چاله می‌رویم و خصوصیات این چاله را شناسایی می‌کنیم. مثلاً اندازه، عمق، موقعیت قرار گرفتن و محتویات آن را می سنجیم تا دقیقاً بدانیم که چه نقصی باید مرتفع گردد. (= فرآیند دقیق‌سازی مشکل و تعیین مسأله)

تا اینجا تشخیص نیاز و تعیین مسأله تحقیق انجام شده است.

 * * * * *

زندگی، مجموعه‌ای از رفتارهاست که برای دستیابی به هدفی انجام می‌شوند.

از آنجا که زندگی، شبکه‌ای از رفتارهاست که در شبکه رفتاری انسانها (که خود، بخشی از شبکه هستی است) قرار دارد،

و از آنجا که در هر شبکه (سیستم) تمام فعل و انفعال‌ها (= ارتباطات) به صورت برآیندی انجام می‌شود و لذا برای صدور هر رفتاری از انسان باید تمام بُردارهای نیرویی که با دیگر عناصر این شبکه برقرار است مدیریت شود،

با یک مشکل مواجه میشویم:

و آن اینست که مدیریت این ارتباطات بدون اطلاع بر انواع آنها و میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری آنها ممکن نیست!

از اینجاست که ذهن به موارد مشابه منتقل میشود و میبیند که در مواردی که نیازمند مدیریت است با شناسایی عوامل و کشف روابط آنها و ایجاد یک برنامه قدم به قدم برای کنترل آنها به موفقیت‌هایی دست پیدا میکند.

بنابراین این احساس پدید می‌آید که نیازمند یک برنامه برای تعیین مراحل قدم به قدم کنترل و مدیریت ارتباطات داریم تا بتوانیم رفتارهای خود را به سمت هدفی که از پیش تعیین کرده‌ایم جهت‌دهی کنیم.

دقیق سازی مشکل:

در پی این احساس نیاز، به دقیق‌سازی مشکل می‌پردازیم و میگوییم:

تدوین برنامه مدیریت زندگی نیاز به چه حجمی از اطلاعات و چه عمقی از آگاهی دارد؟ اشراف بر انسان، جهان، جامعه، تاریخ و زمان از عهده چه کسی بر می‌آید؟ چنین کاری فقط با داشتن یک افق دید محیط بر هستی ممکن است؟ چه کسی چنین افق دیدی دارد؟

در پاسخ به این مسأله است که گفته میشود تنها خداوند که خالق و مدبر هستی است میتواند چنین برنامه‌ای را تنظیم کند و او نیز چنین کرده است و نام آن برنامه را «دین» نهاده است. (استدلال‌های بیشتر بر اثبات این مطلب در جای خود باید بررسی شود و خارج از موضوع بحث این نوشتار است.)

پس دین در پاسخ نیاز حیاتی بشر به «برنامه مدیریت زندگی فردی و جمعی» ارائه شده است. (استدلال بر اینکه دین برای فضاهای کلان اجتماعی هم برنامه دارد در جای خود باید بیان شود.)

و از آنجا که حوزه علمیّه نهادی است که برای فهم و تبیین و اجرای این برنامه و دفاع از آن بنیان گذاشته شده است، بنابراین هویت حرکت حوزوی: تبیین پاسخ خداوند به مسائلی است که در پی احساس نیازِ حاصل از برخورد با یک مشکل به وجود آمده است.

پس آنچه در حوزه آموخته می‌شود، تبیین و تبلیغ می‌شود، از آن دفاع می‌شود، بر اساس آن برنامه‌ریزی و سیستم‌سازی می‌شود، و مشاوره داده می‌شود، باید پاسخ به یک مسأله و برای برطرف کردن یک نیاز باشد. در غیر اینصورت از مسیر حرکت حوزوی خارج و به بیراهه قدم می‌گذارد.

برای تفصیل بیشتر به آموزش و پژوهش در حوزه از این زاویۀ نگاه توجه میکنیم و به نیاز محوری در آموزش و پژوهش اشاره ای خواهیم داشت.

 

«آموزش»

آموزش عبارتست از: فعالیت‌هایی که منجر به یادگیری شوند.

مفهوم «یادگیری» در آموزش، رکن است.

«یادگیری» = فهم مطلب به طوری که بتوان از آن در عمل استفاده کرد.

یاددهی ≠ انتقال اطلاعات به ذهن فراگیر

(اثبات این مطلب نیز خود نیاز به بحث مستقل دارد و در اینجا به عنوان اصل موضوع مطرح می‌شود)

 

در صورتی می‌توان از آنچه آموخته می‌شود در عمل استفاده کرد که: آموزش از یک مشکل و نیاز شروع شود، و با طرح مسأله به دنبال پیدا کردن پاسخ آن رفته، و راه حل برطرف کردن مشکل و نیاز کشف شود.

نیاز محوری حتی در علومی نظری که در نگاه اول ارتباطی با عمل ندارند هم باید پیاده شود.

 

به عنوان نمونه جداول زیر «مسأله، هدف و روش» هر یک از رشته‌های علوم حوزوی را بیان می‌کنند:[۱]

 

کلیات اهداف و روش ها در علوم و معارف اسلام

۱. ادبیات عرب:

نیاز دقیق‌سازی شده این علم (= مسأله)

چگونه به مقصود یک گفتار عربی پی ببریم؟

هدفی که این علم

به دنبال آن است

توانایی فهم متون عربی فصیح + ترجمه صحیح و روان

روشی که استفاده از آن ما را به هدف این علم می‌رساند

ترجمــه (ریشه‌شنـاسی + وزن‌شنـاسی + جمله‌شنـاسی + قرینه‌شنـاسی)

 

۲. منطق:

نیاز دقیق‌سازی شده این علم (= مسأله)

چگونه یک فکر منظّم داشته باشیم؟

چگونه استدلال کنیم و اذهان را به سوی حقایق هدایت کنیم؟

چگونه گفتارهای اشتباه را نقد و تحلیل کنیم؟

هدفی که این علم

به دنبال آن است

توانایی استدلال کردن و اقناع اذهان + کشف مغالطات و نقد آنها

روشی که استفاده از آن ما را به هدف این علم می‌رساند

تبدیل جملات روزمرّه و جملات علمی به قیاس‌های منطقی + نقد مقالات و گفتارهای روزمره

 

۳. فقه:

نیاز دقیق‌سازی شده این علم (= مسأله)

قانون خدا در زندگی چیست؟

چگونه یک دستورالعمل اجرایی برای جوانب مختلف زندگی تنظیم کنیم؟

چگونه ناهنجاری‌های زندگی را حلّ و فصل کنیم؟

هدفی که این علم

به دنبال آن است

شناخت قانون خدا برای زندگی فردی و جمعی + توانایی پاسخ به سؤالات و حلّ مشکلات

روشی که استفاده از آن ما را به هدف این علم می‌رساند

تشریح آیات الاحکام و روایات فقهی در هر باب + قرارداد‌نویسی + تحلیل پرونده‌های قضایی

 

۴. اصول:

نیاز دقیق‌سازی شده این علم (= مسأله)

چگونه یک قانون را درست بفهمیم؟

اگر در موردی قانون مدونی نداشتیم، چگونه حقّ دیگری و وظیفه خود را تشخیص دهیم؟

چگونه یک نظریه را استخراج کنیم؟

هدفی که این علم

به دنبال آن است

دست‌یابی به قواعد قانون‌گذاری و قانون فهمی

روشی که استفاده از آن ما را به هدف این علم می‌رساند

تشریح مسائل فقهی و کشف فرآیندی که مجتهد در استنباط آن به کار گرفته است + تحلیل آیات و روایات برای استخراج قانون خداوند و نظر اسلام درباره یک موضوع

 

۵. فلسفه:

نیاز دقیق‌سازی شده این علم (= مسأله)

شکل هستی چگونه است؟

چه موجوداتی در زندگی ما تأثیرگذار هستند؟

چگونه واقعیات را از توهّمات و خیالات تفکیک کنیم؟

هدفی که این علم

به دنبال آن است

شناخت مدل هستی و جایگاه هر موجود در آن + تشخیص واقعیات از توهّمات

روشی که استفاده از آن ما را به هدف این علم می‌رساند

تحلیل روابط بین موجودات + تشریح رابطه بین خدا و خلق + مدل‌سازی برای هستی

 

۶. کلام (عقاید):

نیاز دقیق‌سازی شده این علم (= مسأله)

نظر خدا درباره هستی (مدل هستی و جایگاه موجودات در آن) و انسان (فردی و جمعی) چیست؟

خداوند خود را چگونه معرفی کرده است؟ و چه راهی برای اتّصال به خودش قرار داده است؟

هدفی که این علم

به دنبال آن است

دست‌یابی به نگرش اسلام نسبت به خدا، هستی، انسان، جامعه و راه اتّصال به خدا

روشی که استفاده از آن ما را به هدف این علم می‌رساند

استخراج آیات و روایات مربوط به خدا، جهان، انسان، جامعه و راه اتّصال به خدا + تحلیل آنها

 

۷. عرفان:

نیاز دقیق‌سازی شده این علم (= مسأله)

خدا کیست؟ موقعیت او در این هستی چیست؟

چگونه می‌توان خدا را در قلب احساس کرد و با چشم دل او را دید؟

درون انسانی که به خدا متّصل شده است چه می‌گذرد؟

هدفی که این علم

به دنبال آن است

شناخت موقعیت خدا در هستی + رابطه خدا با خلق + خصوصیات یک انسان کامل

روشی که استفاده از آن ما را به هدف این علم می‌رساند

مدل‌سازی از هستی بر اساس نگرش عرفان + تحلیل شخصیتی و روانی انسان‌های کامل + سلوک عملی

 

۸. اخلاق:

نیاز دقیق‌سازی شده این علم (= مسأله)

ملاک یک رفتار خوب چه رفتاری است؟ رفتارهای خوب و بد کدامند؟

معیارهای تعادل فکری و روحی و عملی کدامند و چگونه به دست می‌آیند؟

هدفی که این علم

به دنبال آن است

شناخت خوب و بد، درست و غلط در رفتار + معیارهای یک انسان متعادل + شناخت راه علاج مشکلات روحی

روشی که استفاده از آن ما را به هدف این علم می‌رساند

استخراج فهرست مشکلات و ناهنجاری‌های روانی + استخراج و دسته‌بندی آیات و روایات اخلاقی و تحلیل آنها + تعیین ملاک‌های یک انسان متعادل

 

۹. تاریخ:

نیاز دقیق‌سازی شده این علم (= مسأله)

گذشتگان چه کردند و سرانجام آنها چه شد؟

علّت اینکه آنها به این نتایج (چه خوب و چه بد) در زندگی رسیدند چه بود؟

آیا ما می‌توانیم عملکرد گذشتگان را عیناً تکرار کنیم؟

هدفی که این علم

به دنبال آن است

دست‌یابی به ملاک وقایع و حوادث برای استفاده در جریانات و مشکلات امروزه زندگی

روشی که استفاده از آن ما را به هدف این علم می‌رساند

تحلیل تاریخ (بازسازی موقعیت انجام شده و بازنگری آن)

 

۱۰. رجال:

نیاز دقیق‌سازی شده این علم (= مسأله)

چه شخصیت‌هایی در نقل مطالب و حوادثِ دنیای اسلام نقش داشتند و چه مقدار می‌توان به گفتار آنها اعتماد کرد؟

هدفی که این علم

به دنبال آن است

توانایی تشخیص گفتار صادر شده از معصوم و تصفیه کردن مطالبی که به غلط یا دروغ به آنها نسبت داده شده است

روشی که استفاده از آن ما را به هدف این علم می‌رساند

به کارگیری آزمون‌های شخصیت شناسانه و انجام تحلیل‌های شخصیتی

 

۱۱. حدیث:

نیاز دقیق‌سازی شده این علم (= مسأله)

آیا گفتاری که به یک معصوم نسبت می‌دهند واقعاً از او صادر شده است؟

منظور و مقصود هر یک از گفتارهای معصومین را چگونه می‌توان به دست آورد؟

هدفی که این علم

به دنبال آن است

توانایی تشخیص کلام معصوم و فهم مراد آن

روشی که استفاده از آن ما را به هدف این علم می‌رساند

تحلیل حدیث (تحلیل رجالی، تحلیل ادبی و اسلوب گفتاری، تحلیل اصولی، تحلیل تاریخی)

 

۱۲. تفسیر:

نیاز دقیق‌سازی شده این علم (= مسأله)

خداوند چه می‌گوید؟ و چه پیغامی برای ما داده است؟

هدفی که این علم

به دنبال آن است

توانایی فهم پیام خداوند به بشریت و استفاده از آن در زندگی امروزه

روشی که استفاده از آن ما را به هدف این علم می‌رساند

تحلیل آیات (تحلیل ادبی، اصولی، فقهی، تاریخی، منطقی)

 

نکته: در علومی که نظری محض هستند مانند فلسفه، برای اینکه آن را به صورت نیاز محور بیاموزیم که بتوان از آن در عمل استفاده کرد، باید به مناشئ توجه ذهن به این مطالب نظر کنیم. یعنی ببینیم که چه شد که ذهن ما به چنین مطلبی تفطّن پیدا کرد. اگر پاسخ این سؤال به دست بیاید، حتی علوم نظری هم مسأله محور و نیازمحور خواهند شد.

 

«پژوهش»

پژوهش عبارتست از: فعالیت سازمان‌یافته برای حل‌مسأله

(آنچه غالباً به عنوان روش پژوهش آموزش داده می‌شود از قبیل نحوه مراجعه به منابع و منبع‌یابی و فیش‌نویسی و…، خدمات پژوهشی است نه روش پژوهش.)

بنابراین تحقیقات نیز از یک مسأله آغاز می‌شوند و راه حلی برای مشکلی که در پشت آن مسأله نهفته است می‌یابند.

آنچه از آسیب‌های جدی حوزه‌های علمیه به شمار می‌رود موضوع محوری به جای مسأله محوری (نیاز محوری) است.

حکایت:

به عبارت گویا و زیبایی که در زیر می‌آید توجه کنید:

مستشار عبدالحلیم جندی میگوید: «[مالک بن انس] بر منهاج امام صادق علیه السّلام بر طبق رویه فقهای عراق در گفتارشان: أرَأیتَ أرَأیتَ جاری و ساری نمی‏گردید، یعنی به فرضهای ساختگی و تخیلی و پیشواز نمودن از حوادث، و اظهار و إبداء رأی و نظریه در آنچه که هنوز حادث نگردیده است خود را سرگرم نمی‏نمود. به خلاف اهل عراق که خصومشان ایشان را به أرَأیتِیین (جماعت اگر و مگر گویان) نام نهادند.»[۲]

آنچه در عبارت فوق به عنوان یک متن حاکی از تاریخ به دست می‌آید این است که روش و منش فقهای عراق این بوده است که با ابداع فروع فرضی (= موضوع محوری)، به بررسی احکام آنها می‌پرداختند که اگر روزی کسی مبتلا به آن شد حکمش معلوم باشد در حالی که روش امام صادق علیه‌السلام و علمای مدینه بر خلاف آنها بوده است و به مسائلی و نیازهای واقعی که با آنها روبرو شده بودند می‌پرداختند (= نیاز محوری) و احکام آنها را تبیین می‌کردند.

 

«جمع‌بندی»

(۱)

باید نظام آموزشی ما مسأله محور و به عبارتی پژوهش محور بشود.

بر اساس تعریفی که از آموزش و پژوهش ارائه دادیم، آموزش‌پژوهش‌محور عبارت است از:

«هدایت فراگیر به ‌سوی تشخیص مسأله و فعال‌سازی ذهن او برای حل‌مسأله در کلاس»

 

(۲)

باید نظام پژوهشی جامعی طراحی گردد که با مرتبط کردن تمام طلاب با یکدیگر:

اولاً: کسانی که پژوهشهای موازی انجام می‌دهند، با هم مرتبط شده پژوهشی گروهی ارائه شود.

ثانیاً: مسائل حیاتی و نقاط بحرانی (فردی و اجتماعی) که باید راه حلی برای آنها جست، فهرست شده در اختیار محققین قرار بگیرد.

ثالثاً: هدایت تحقیقات به نحوی باشد که نتیجه تمام تحقیقات در عمل ظاهر شده و مشکلی را مرتفع کند.

رابعاً: … این سخن بگذار تا وقت دگر…

اللهم وفقّنا لما تحبّ و ترضی

 


پی نوشت ها:

[۱]– جداول ذیل از کتاب راهنمای تحصیل تألیف استاد شیخ عبدالحمید واسطی اقتباس شده است.

[۲]– به نقل از کتاب: امام شناسی، مرحوم علامه آیه الله سید محمدحسین حسینی طهرانی (قده)، ج ۱۶-۱۷، ص ۳۷۷


پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *