نقطۀ آغاز تعالی حوزههای علمیه از دانایی محوری به مهارت محوری، آموزش روش تحقیق مبتنی بر «فرآیند تفکر» و ارتقای روش تدریس به «آموزش پژوهش محور» است.
نقطۀ آغاز تعالی حوزههای علمیه از دانایی محوری به مهارت محوری، آموزش روش تحقیق مبتنی بر «فرآیند تفکر» و ارتقای روش تدریس به «آموزش پژوهش محور» است.
روند رو به رشد اسلامخواهی در جهان، مطالبه برنامه مدیریتی دین برای زندگی فردی و جمعی را در آینده تشدید خواهد کرد.
و از آنجا که حوزه علمیه متولّی نهاد دین است و میبایست پاسخگوی این مطالبه باشد، در پاسخ باید برنامه دین اسلام را در هر یک از موضوعات زندگی تا سطح راهبرد، تولید و ارائه کند.
برای ارائه چنین پاسخی، باید سازماندهی دروس حوزه به نحوی باشد که توانایی تولید این پاسخ در طالبین علوم و معارف اسلام به وجود بیاید.
و از آنجا که دین هویتی پیچیده، نظاممند و ذووجوه دارد، تنها در صورتی پاسخ تولید شده موجّه و معتبر خواهد بود که با رویکرد میانرشتگی به دست آمده باشد.
بنابراین توصیه میشود که سازماندهی مواد درسی حوزه از وضع موجود به رویکرد میانرشتگی ارتقاء یابد.
باید نظام آموزشی ما مسأله محور (نیاز محوری) و به عبارتی پژوهش محور شود؛ یعنی هدایت فراگیر به سوی تشخیص مسأله و فعال سازی ذهن او برای حل مسأله در کلاس درس.
حوزۀ علمیه متکفل آموزش دادن رشتۀ اسلام شناسی و چهار حوزۀ اجرایی است.
آموزشهای حوزه باید به صورت میان رشته ای باشد تا طلاب به جامعیت برسند. البته این جامعیت به شکل فازی و تشکیکی است؛ مثلا اولین حد از جامعیت این است که نظر متخصصین فهمیده شده و قابل انتقال به دیگران باشد.
در غیر از این صورت تصویری که از دین ترسیم می شود موجه نخواهد بود.
لازم است مثال فیل مولوی همواره مد نظر باشد. و این شبهه که با جمع شدن متخصصین کنار هم می توان نظر دین را ترسیم کرد هم نادرست است؛ چون از کنار هم قرار دادن آنها نظر دین ترسیم نمی شود کما اینکه از کنار هم قرار دادن تصویر ناودان و بادبزن و تخت و … شکل فیل در هیچ ذهنی ترسیم نمی شود.
آنچه ما به آن نیاز داریم نظر دین به عنوان یک سیستم، برای مدیریت زندگی بشر است که ابتدا باید شکل کلی آن ترسیم گردد.