چکیده: (هویت طبقه بندی)
در این مقاله با فرض فضای حذف طبقهبندی علوم از زندگی انسان، و ترسیم مشکلات و تبعات آن، به تبیین مسأله بحث یعنی چگونگی تحصیل فهم جامع و متمایز، و سپس به بیان ضرورت و فوائد طبقهبندی علوم پرداخته شده است.
کلیدواژه ها:
طبقه بندی, رده بندی, تقسیم, هویت طبقه بندی علم, ضرورت طبقه بندی علم, طبقه بندی و فرهنگ و تمدن
نویسنده:
شیخ ابوالحسن بیاتی و مجتبی خندق آبادی
تاریخ تدوین:
ربیع المولود / ۱۴۳۳ (بهمن ۱۳۹۰)
منتشر شده در:
فصلنامۀ تخصصی مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام، سال اول، شماره ۴ و ۵
بسم الله الرحمن الرحیم
هویت طبقه بندی علوم
مقدمه
طرح مشکل و آسیبشناسی آن
اگر علوم طبقهبندی نشده بود چه تصویری از شرایط داشتیم؟ وضعیتی که واجد تمایز میان علوم اما فاقد هرگونه سلسله مراتب بودیم، چه تصویری را در ذهن ما تداعی میکرد؟ بخشی از آن شرایط چنین است:
- نمیدانستیم تغییر و تحول در نظریات، ادبیات، روش،… یک علم باعث چه تغییراتی در علوم دیگر میشود.
- نمیدانستیم برای یک هدف مشخص بالاخره چه محدودهای از دانش را باید فرا بگیریم.
- نمیتوانستیم میان علوم مختلف اولویّت پژوهشی قائل شویم.
- نمیتوانستیم نظام آموزشی طراحی کنیم؛ اصولاً یکی از سؤالات این بود که اول (صرف نظر از مؤلفههای تأثیرگذار دیگر در طراحی محتوای آموزشی) باید چه چیزی را فراگرفت؟
به نظر میرسد ریشه این مشکلات در ندانستن «روابط جامع و متمایز» میان علوم مختلف است. دانستن روابط میان علوم گره گشاست، اما نه هر رابطهای، بلکه رابطههایی که در عین نشان دادن وحدت میان علوم، تمایز آنها را نیز آشکار سازند.
طرح مسأله
با توجه به آنچه گفته شد میتوان مسأله را اینچنین تعریف کرد:
چگونه میتوان به کشف «روابط جامع و متمایزِ» میان علوم مختلف نائل شد؟
به نظر میرسد بتوان «طبقهبندی علوم» را (که مطالب آتی عهدهدار تبیین آن میباشند) ابزاری برای پاسخ به سؤال فوق تلقی نمود.
هویت طبقه بندی علوم
تعریف طبقهبندی
طبقهبندی را (به صورت عام یا منطبق بر حوزههای خاص) در برخی منابع اینگونه تعریف کردهاند:
∗ … ردهبندی فلسفی و علمی که به طور مجرد ناظر بر ترتیب علوم یا ترتیب اشیاء است.[۱]
∗ … مقصود از طبقهبندی علوم ارزیابی آنها بر حسب موضوع و یافتن نقاط مشترک و غیر مشترک بر حسب موضوع و روش و ارتباط آنها با توجه به چارچوب کلی است.[۲]
∗ واینار (Wynar) میگوید: «هدف ردهبندی عبارت است از گردآوری اشیای همانند و جداسازی اشیای ناهمانند»[۳]
با دقت در تعاریف فوق مؤلفههای طبقهبندی را میتوان اینگونه بیان نمود:
۱. در طبقهبندی مفهوم ترتیب یا ترتب تعبیه شده است، بر این اساس شما باید یک مبدأ مقایسه داشته باشید.
۲. در طبقهبندی وجوه اشتراک و اختلاف را می بینید، بنابراین باید معیار اشتراک و سپس معیار تمایز داشته باشید. بر همین اساس نیز رابطهای بین طبقات شکل میگیرد.یعنی «رابطه» فرع نوع تمایز و تشابه است نه چیزی اصیل و همتراز با آنها.
با توجه به نکات فوق میتوان طبقهبندی را به:«هندسه گروههای متمایزِ ترتیب یافته» تعریف نمود. بر همین اساس میتوان طبقهبندی علوم را چنین تعریف کرد: « هندسه گروههای متمایزِ علوم، که بر یکدیگر ترتب دارند».
طبقهبندی علم عمدتا[۴] ناظر است به علوم مدون، علومی که میتوان آنها را به: «مجموعه گزارههای مرتبط با یکدیگر(نظامند) که به توصیف و تبیین یک پدیده (موضوع علم) می پردازند»[۵] تعریف نمود.
باید به این نکته توجه کرد که معیار تمایز و تشابه و ترتیب به صورت مرکب یک طبقه را میسازند.
∗ فرض کنیم چند مفهوم متباین بالذات داشتیم در این صورت هیچ گروه و طبقهای شکل نمیگرفت.
∗ و همچنین فرض کنید چند مفهوم کاملاً مترادف داشتیم، در اینصورت هم باز (به لحاظ مصادیقشان = ما یُنظَر به) هیچگاه طبقهای شکل نمیگرفت.
∗ از سوی دیگر اگر اشیاء بر اساسی از هم متمایز و در چیزی با هم مشترک شدند، بایستی مبدئی را برای ترتیب میان آنها مشخص کرد. زیرا در غیر اینصورت هر چند میان دو گروه رابطه را میتوان تصور کرد اما اگر با چیزی سنجیده نشوند، میتوان نقطه شروع و اولویت را به هرکدام بهطور مساوی اختصاص داد، و بنابراین باز «طبقه» که فرع نقطه سنجش است شکل نمیگیرد. به بیان دیگر هرجا تمایز داشته باشیم، لزوماً طبقهبندی شکل نمیگیرد، بلکه باید ترتب هم برقرار شود.
به بیان دیگر باید ابتدا معیار اشتراک را دید، سپس معیار تمایز را. همین فرآیند تمام ویژگیهای مورد نیاز برای یک طبقهبندی یعنی: معیار اشتراک، تمایز و ترتیب را بیان میکند.
رویکردهای طبقهبندی
در طبقهبندی میتوان به دو رویکرد پیشینی و پسینی اشاره کرد.
رویکرد پیشینی که معمولاً از طریق تقسیم صورت میپذیرد، در دو مرحله انجام میشود:
۱. ابتدا بدون توجه به مصادیقی که قرار است تحت «طرح طبقهبندی» مندرج شوند، یک طرح کلّی با استفاده از ابزار تقسیم ساخته میشود.
۲. سپس نوبت به «تطبیق طبقهبندی» میرسد تا علوم مختلف تحت آن طرح مندرج شوند.
نکته شایان ذکر آن است که در رویکرد پیشینیِ طبقهبندی با استفاده از ابزار تقسیم؛ چون به لحاظ صوری مؤلّفههای طبقهبندی (معیار تمایز، تشابه و ترتیب) در تقسیم تعبیه شده است، به طور ناخودآگاه هر کس دست به تقسیم بزند، شرایط لازم طبقهبندی را هم رعایت کرده است. زیرا:
۱. مقسم، اشتراک بین طبقات را تأمین میکند.
۲. حیثیّت تقسیم، وجوه تمایز را تأمین میکند.
۳. سیر از عام به خاص یا شاملتر به شامل که در ماهیت تقسیم هست، مبدأ قیاس و ترتیب را تأمین میکند.
در رویکرد پسینی که طبقهبندی معمولاً از طریق تجرید و انتزاع (مقابل تقسیم) شکل میگیرد، تمامی مصادیق مختلف با توجه به وجه شبه در گروههایی قرار داده شده، سپس دوباره بین گروهها قدر اشتراکگیری میشود، تا نهایتاً این سلسله به شاملترین گروه ختم شود. این فرآیند عکس جریان تقسیم را طی میکند.
نمودار فرآیند طبقهبندی:
ضرورت و فایده طبقهبندی:
ضرورت طبقهبندی را میتوان در سه محور اصلی بیان کرد:
۱- مشاهده وحدت و کثرت دانش:
شاید بتوان بارزترین ضرورت طبقهبندی را در مشاهده و رصد وحدت و کثرت در نقشه کلان دانش دانست. در مقام یک فیلسوف علم مشاهده و رصد وحدت حاکم بر کل فضای دانش و احصای کثرت موجود در آن، زمینهساز پیگیری تحولات بعدی در حوزه دانش خواهد بود.
بر اساس همین نگاه، فوائد زیر بر این نگاه از طبقهبندی مترتب میشوند:
۱. تعیین «محتوای درسی» نظامهای آموزشی
۲. ترسیم نقشه جامع علمی
۲- تأثیر طبقهبندی علوم بر تحولات فرهنگی و تمدنی:
به نظر میرسد بعد از ضرورت مشاهده وحدت و کثرت، مهمترین اثر طبقهبندی علوم در رابطه آن با فرهنگ و تمدن بشری باشد، که به گوشههایی از آن اشاره میکنیم:
از عوامل تأثیرگذار بر فرهنگ و تمدن بشر طبقهبندی علوم است. این تأثیرگذاری بدان جهت است که طبقهبندی علوم، باعث تغییراتی در فرهنگ تخصصی یک جامعه میشود. همین تغییرات در یکی از اساسیترین وجوه فرهنگ و تمدن بشر است که گفتهاند: «اگر فرهنگی بتواند روش تقسیمبندی علوم خود را وارد فرهنگ دیگری کند، تمام آن فرهنگ را تسخیر کرده است».[۶]
∗ این تغییرات گاهی از طریق «باز تعریف» جایگاه یک واحد علم صورت میپذیرد.
نمونهای از این تغییر چنین بیان شده است:
«با تقسیم بندی دنیای نوین از علم، علوم اسلامی به حاشیه رانده شدند. آنها علوم را به اسطوره و غیر اسطوره، یا دانش و ارزش تقسیم کردند. در این نگاه دین و ایدئولوژی در زمره ارزشها و بینشها قرار میگیرند که حسابشان از علم جداست. متأسفانه این تصور به حوزه کشورهای اسلامی نیز کشیده شده و تقسیمبندی مسلمانان از علوم را تحت تأثیر خود قرار داده است؛ مثلاً امروز وقتی به نامگذاری کتب دوره متوسطه در کشورمان نگاه می کنیم تأثیرات این تقسیمبندی به وضوح قابل ملاحظه است. برای مثال واژه «علوم» در همه بخشهای علمی به کار میرود؛ علوم تجربی، علوم انسانی ومانند آن، اما همین که نوبت به علوم اسلامی میرسد بدان گفته میشود «بینش اسلامی» ».[۷]
∗ گاهی این تغییرات از طریق «تحول در نظام اولویتها و حساسیتهای» عالمان و متخصصان صورت میپذیرد، که به تبعِ آن فرهنگ عمومی جامعه نیز تحت تأثیر قرار میگیرد. در این حالت، نظام توزیع امکاناتِ مادی و معنوی نیز تغییر میکند. یعنی امکانات به سمت اموری که اولویت تلقی میگردند سوق داده میشوند.
نمونه هایی از این دست تأثیرات در تحول نظام اولویتها در حوزههای مختلف پژوهشی و آموزشی و … از این قرارند:
۱. «… دانشها باید نخست به صورت دقیق انشعاب یابند تا بتوان درباره هر موضوعی در حوزه ویژه آن موضوع پژوهش کافی به عمل در آورد»[۸]. طبیعتاً این پژوهشها به ترتیب اولویت و یا با ملاحظه ترتّب علوم انجام خواهند شد.
۲. «دانشجوی هر رشته ای بداند که برای مقصود خویش باید چند رشته را به صورت رشتههای اصلی بخواند و چند رشته را به صورت رشتههای فرعی و از نظر ترتیب کدام رشتهها را نخست بیاموزد و کدامها را بعد، و در رشتههای بعدی کدام را بر دیگری مقدم بدارد».[۹]
۳. «… طبقهبندی میتواند در نحوه آموزش علوم مختلف و تقدّم و تأخّر آموختن آنها نیز مؤثر باشد»[۱۰].
۴. «… و هم فرهنگنویسان که به نوعی، درگیر تدوین دانش برای استفاده از آن هستند به آن [طبقهبندی علم] محتاجند».[۱۱]
۵. «به هر حال طبقهبندی تأثیر زیربنایی و اساسی در همه روندهای پژوهشی و فعالیتهای علمی داشته است. هم اکنون سایتهای اینترنت و همه انواع فعالیتهای علمی از طبقهبندی متأثرند. طبقهبندی علوم و ردهبندی منابع از مقدمات و زمینههای مهم نمایهسازی و اصطلاحنگاری است».[۱۲]
۳- بازیابی اطلاعات:
از سوی دیگر اگر «ماهیت دانش [Knowledge] را به عنوان مجموعهای از اطلاعات تأیید شده میپذیریم که ویژگی قابلیت بازیابی به آن افزوده شده است»[۱۳]، حتماً میتوان پذیرفت که طبقهبندی در این قابلیت بازیابی نقش مهمی را ایفا میکند. مبتنی بر همین ویژگیِ «قابلیت بازیابی» در دانش است که برخی دیگر از فوائد طبقهبندی ظاهر میشوند:
۱. تعیین ساختار کتابها (اصطلاحنامهها، فرهنگها، دائره المعارفها،…)
۲. تعیین ساختار نرم افزارهای اطلاعرسانی (سایتها، طبقهبندی موتورهای جستجو،…)
۳. ردهبندیهای کتابخانهای.
مؤلفههای اثر گذار در طبقهبندی علوم:
نشان دادن تأثیر عوامل مختلف معرفتی و غیر معرفتی در طبقهبندی علوم نیازمند یک بررسی گسترده و روشمند بوده، که در این مجال تنها به یکی از این عوامل (معیارهای طبقهبندی) میپردازیم. اما اجمالاً میتوان گفت عواملی مانند تلقی عالمان از روشهای مقبول علمی، وجود اشیاء و روابط میان آنها، سعادت انسان، طبقهبندیهای پیشین از جمله موارد تأثیرگذار در فضای طبقهبندی بودهاند.
معیارهای طبقهبندی:
از آنجائیکه بحث طبقهبندی علم متوقف است بر بحث ماهیت علم و فروعات آن، در طول تاریخ نیز شاهد تأثیر یکی از جدیترین مباحث فلسفه علم، یعنی «ملاک تمایز علوم» در طبقهبندی علوم بودهایم. تلقی هر شخص از معیار وحدت و تمایز در علوم، در طرح طبقهبندی علم ارائه شده از سوی او، تأثیر گذاشته است.
این معیارها به طور «کلی» عبارتند از:
۱. طبقهبندی بر اساس «موضوع»، مانند تقسیم حکمت به نظری و عملی.
۲. طبقهبندی بر اساس «غایت»، مثل تقسیم علوم به آلی و اصالی.
۳. طبقهبندی بر اساس «روش»، مثل تقسیم علوم به شرعی و غیر شرعی.
قواعد طبقهبندی:
با توجه به هویت طبقه بندی (که نیازمند مبدئی برای شروع میباشد) و همچنین انواع معیارهای وحدت و تمایز علوم، برخی قواعد در تاریخ طبقهبندی علوم قابل ملاحظه است.
این قواعد را آقای طاهری عراقی چنین توضیح میدهند:
«از بررسی روش طبقهبندی اسلامی، میتوان چند قاعده و ضابطه استخراج کرد که ملاک تقسیمبندی علوم بوده است.
از جمله آن است:
عموم و خصوص، یعنی از موضوعات اخص به اعم. این قاعده را طاش کبری زاده در تعریف علم طبقهبندی (علم تقاسیم العلوم) ذکر کرده است […] این قاعده «عموم و خصوص» که برخی از آن به اصل و فرع تعبیر کردهاند مهمترین و اساسیترین قواعد در تنظیم طبقهبندیهاست و امروز نیز در طبقهبندیها (چه نظری چه عملی) به کار میرود.
توقف (یا اناطه): تعلیم و تعلم علوم موقوف است بر آگاهی از دانشهای دیگر مانند توقف علم بلاغت بر صرف و نحو، و علم طب بر علم تشریح و علم فقه بر علم اصول. […] این قاعده در نظام تعلیمات مدارس اسلامی رعایت میشده است، در طبقهبندیها نیز اثر گذاشته است و اغلب این قاعده را در نظر داشته اند.
اشرفیت: یعنی ترتب علوم بر حسب اشرفیت و افضلیت. این ضابطه البته مبنای عقیدتی دارد، و چون امری نسبی و اضافی است و به حسب ملل و ادیان و اقالیم تفاوت میکند، نمیتواند چندان پایه علمی داشته باشد. مع هذا این قاعده در اکثر طبقهبندیهای قدما ملحطوظ شده است. و گفتهاند که اشرفیت یک علم و فن به سه وجه حاصل می آید:یکی به سبب شرف موضوع آن علم… و دیگر به سبب شرف غایت و غرض»[۱۴].
منابع
کتب و مقالات:
- ارائه مدلی برای ارزشگذاری دانش، ناهید هاشمیان بجنورد، و محمد باقر منهاج، مجله علمی پژوهشی شریف، مرداد ۱۳۸۸، شماره ۴۹.
- بررسی، تحلیل و نقد دیدگاه ابن سینا درباره طبقهبندی علوم، محمد جواد رضایی، مجله معارف اسلامی، زمستان ۱۳۸۳، شماره ۱.
- تأثیر ردهبندی ارسطو بر ردهبندیهای اسلامی، مرتضی محمد نیا، آیینه پژوهش، شماره ۹۶.
- تاریخ تحولات طبقهبندی و ردهبندی در فرهنگ اسلامی، محمد فتحی عبدالهادی، و احمد بدر، ترجمه محمد حسینی(نوری)، آیین پژوهش، شماره ۱۲۵.
- تقسیمبندی علوم در اندیشه غزالی، محمد علی میرعلی، مجله معرفت، شماره ۱۵۷.
- دانش مسلمین، محمد رضا حکیمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- رده BP اسلام، احمد طاهری عراقی، کتابخانه ملی:۱۳۷۶ .
- ردهبندیهای کتابخانهای و نگرشهای جانبدارانه، داریوش مطلبی، کتاب ماه کلیات، شماره ۱۵۱.
- طرحی نو در طبقهبندی علوم، غلامرضا فدائی عراقی، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران/ تابستان و پاییز ۱۳۸۰ – شماره ۱۵۸ و ۱۵۹
- Introduction to Cataloging and Classification, Bohdans . Wynar، ۳rd Ed.
پی نوشت ها:
[۱]– تاثیر ردهبندی ارسطو بر ردهبندی های اسلامی/ محمد نیا، مرتضی/آیینه پژوهش ۹۶/ ص ۵۶
[۲]– ردهبندیهای کتابخانهای و نگرشهای جانبدارانه/ مطلبی، داریوش/ کتاب ماه کلیات شماره ۱۵۱
[۳]– Bohdans. Wynar/ Introduction to Cataloging and Classification/3rd Ed به نقل از: مقدمهای بر جنبههای نظری ردهبندی/ داوودی، مهدی، مجله فصلنامه کتاب، بهار و تابستان ۱۳۷۰، سال دوم، شماره ۱-۴
[۴]– قید «عمدتاً» بدین جهت است که گاهی مصادیق طبقهبندی شده، علم مدون نیستند، بلکه بستههایی از اطلاعات هم سنخ میباشند. این وضعیت علی الخصوص در طبقهبندی دائرىالمعارفها دیده میشود.
[۵]– مقتبَس از تعریف حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالحمید واسطی.
[۶]– تقسیمبندی علوم در اندیشه غزالی/ میر علی، محمد علی/ معرفت شماره ۱۵۷/ ص ۱۴۰.
[۷]– همان.
[۸]– دانش مسلمین/ حکیمی، محمد رضا/ دفتر نشر فرهنگ اسلامی / صص ۸۲ – ۸۳
[۹]– همان.
[۱۰]– بررسی، تحلیل و نقد دیدگاه ابن سینا درباره طبقهبندی علوم – رضایی.
[۱۱]– طرحی نو در طبقهبندی علوم/ فدائی عراقی، غلامرضا/ مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران/ تابستان و پاییز ۱۳۸۰ – شماره ۱۵۸ و ۱۵۹/ ص ۲۸۸
[۱۲]– تاریخ تحولات طبقهبندی و ردهبندی در فرهنگ اسلامی/ فتحی عبدالهادی، محمد و بدر، احمد/ ترجمه حسینی(نوری)، محمد/ آیین پژوهش ۱۲۵/ ص ۱۵.
[۱۳]– ارائه مدلی برای ارزشگذاری دانش/ هاشمیان بجنورد، ناهید (دانشجوی دکتری)، منهاج، محمد باقر (استاد)/ مجله علمی پژوهشی شریف/ مرداد ۱۳۸۸ شماره ۴۹.
[۱۴]– رده BP اسلام/ طاهری عراقی، احمد/ ناشر: کتابخانه ملی/ سال نشر: ۱۳۷۶ نوبت چاپ: اول/ ص ۱۱.